فرا رسیدن فصل بهار، گرچه باید سرآغاز نوید بخشی برای نمایاندن چشمانداز کمنظیر مناظر دیدنی، جذاب و قبای سبز پوش جنگلهای زاگرس باشد امّا متأسفانه شروعی برای شنیدن خبرهای ناگوار و ناگهانی سوخته شدن و پرپر گشتن درختان تنومندی گاهی با قدمت صدها سال شده است. جنگلهای سرسبز و پر پشت شهرستان سردشت یکی از این مناطقی است که بیشترین سهم حجم پوشش جنگلی در جنوب استان آذربایجان غربی را به خود اختصاص داده است.
این سرمایه نمادین خدادی گرچه میتواند یکی از بهترین پتانسیلها برای فراهم نمودن بستر تحول در حوزه جذب فرصتهای گردشگری، توسعه اقتصادی و معیشتی مردم را ایجاد نماید ولی حجم تخریبهای گوناگون آشکار و پنهانی، خواسته و ناخواسته چنین فرصتی را به تهدید تبدیل نموده است.
عواملی چون سیل و رانش زمین، آتشسوزیهای ناشی از فصل گرما و... ازجمله عوامل طبیعی این تخریبها بوده امّا سهم زیاد عوامل انسانی بهویژه در سالهای اخیر قابل مقایسه با این عوامل نیست.
نداشتن بسترهای اقتصادی و فرصتهای شغلی جهت تأمین معیشت مورد انتظار و نیاز مردم و کمبود زمین و خاک کافی جهت گسترش حوزهی کشاورزی هم گرچه جزو عوامل انگیزشی برای تخریب جنگلها و مراتع بودهاند امّا طمعورزیهای شخصی و خودخواهیها جهت رفاه کذایی و توهمی بهویژه در ساختن ویلاها و برج و باروهای تجملی بیشترین سهم ممکن در این زمینه داشته است.
عوامل اشاره شده یک طرف قضیه هستند، کملطفی و کمکاری در مسؤولیتپذیری برخی از نهادها و مسؤولان مرتبط بهویژه در امر آموزش و هوشیار نمودن به جا و مناسب مردم در حوزه حفاظت و توسعهی جنگلها، تسهیلگری برای مشارکتهای مردمی و بهویژه فعالان علاقهمند این حوزه و... تنها گوشه چشمی از این ماجرا هستند. نمونهی بارز و مصداقی این کاستیها اکنون به خوبی قابل مشاهده است که هنوز حتی کمترین امکانات و تجهیزات اطفای حریق متناسب با داشتن این حجم وسیع از پوشش جنگلی در منطقه وجود ندارد. هنوز انتظار است با بیل و کلنگ و کولهپشتی آتشهای زبانه کشیده چند هکتاری را خاموش نمایند.
در عصری که امکان تهیهی تجهیزات پیشرفته و کارآمد مدرن از جمله هلیکوپتر و هواپیمای ویژه، ماشینهای مجهز، نیروی کاری متخصص و مجرب وجود دارد، چشم دوختن صرف به فریادرسیهای مردمی و چند وسیله و دم و دستگاه ابتدایی چه فایدهای دارد؟!
اگر این وضعیت نمایانگر کمتوجهی و نداشتن دغدغهمندی جدّی مسؤولان و تصمیمگیران ذیربط و بالا دست نباشد نشانه چیست؟
هرچند تحرکهای اندک و لاک پشتواری اخیراً از جانب برخی ارگان و مسؤولان هم شروع شده است امّا اصلاً پاسخگویی وضع موجود نیست. بدتر از همهی این موارد اگر همدلی و همکاری جدی بین این عوامل مرتبط وجود نداشته باشد سطح آسیبزایی گستردهتر خواهد بود.
زمانی که مسؤول محترمی در مدیریت کلان شهری حاصل تلاش و رایزنی چند ماههی فعالان زیستمحیطی و حافظان خودجوش و خود ساخته بلوطها با مسؤولان و کنشگران کشوری را که منجر به تصمیم بازدید میدانی تصمیمگیران ارشد کشوری از جنگلهای منطقه شده بود ولی افسوس فدای خودمحوری پنداری و یک تصور ذهنی غلط میشود تنها به این بهانه که ایشان در رأس این تصمیم نبوده است و با تماسها و فشارها این بازدید که میتوانست زمینه و جرقهی خوبی را برای مراحل بعدی فراهم گرداند، لغو میگردد. این تنها نمونهای از مانعتراشیها و سد راه قراردادن کنشگران مردمی این عرصه است.
در سالهای اخیر با دایر شدن انجمنها و تیمهای زیستمحیطی و توسعهی فعالیت میدانی کنشگران داوطلب و فداکار، همچنین ارتقای سطح هوشیاری و آگهی مردم گرچه هنوز تا حد مطلوب و مورد توقع فاصله داریم، خوشبختانه فعالیتها و اقدامات کمنظیری هم صورت گرفته است که جا دارد از ایثار و تلاشهای صادقانه و دلسوزان همهی فعالان بی مزد و منت این حوزه قدر دانی گردد. هرچند در این زمینه هم علاقهمندان به آینده توسعه و ترقی منطقه و کشورمان باید بسیار هوشمندانه و با از خود گذشتی، کنار گذاشتن تفاوتهای طبیعی دیدگاهی و روشی، نباید اجازه دهند پراکندگی، کمرمقی و بیانگیزگی برخی از مجریان و تصمیمگیران دولتی در صفوف تلاشهای یکپارچهی آنها رسوخ کند و انسجام و همدلی آنها را به هم بزند.
توهّم میدانداری تکمحورانه بدون همیاری و توافق جمعی و پذیرش تنوع رنگها حاصلی جز رکود، تفرقه و فسیل کردن انگیزهها و امیدها ندارد.
نظرات